نقش مردم در تعیین سرنوشت نیک یا بد!!
یک قانون کلى: همیشه تغییرات از خود ما است!.
چکیده
مردم مى توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند، قرآن آیات زیادى در این زمینه دارد؛ براى نمونه آیه یازدهم از سوره مبارکه رعد را که می فرماید: "إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ" مورد بررسی قرار می دهیم.
تعداد کلمات: 1435/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه.
مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است، و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مى کند، شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد، آنچه اساس و پایه است این است که ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد، و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست در دهد.جمله إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصرى آمده است، یک قانون کلى و عمومى را بیان مى کند، قانونى سرنوشت ساز و حرکت آفرین و هشدار دهنده! این قانون که یکى از پایه هاى اساسى جهان بینى و جامعه شناسى در اسلام است، به ما مى گوید مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است، و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مى کند، شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد، آنچه اساس و پایه است این است که ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد، و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست در دهد، حتى لطف خداوند، یا مجازات او، بى مقدمه، دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست ملتها، و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا مى سازد. به تعبیر دیگر: این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامه هاى اجتماعى اسلام را بیان مىکند به ما مى گوید هر گونه تغییرات برونى متکى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است، و هر گونه پیروزى و شکستى که به قومى رسید از همین جا سرچشمه مىگیرد، بنا بر این آنها که همیشه براى تبرئه خویش به دنبال" عوامل برونى" مى گردند، و قدرتهاى سلطه گر و استعمار کننده را همواره عامل بدبختى خود مى شمارند، سخت در اشتباهند!.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج10، ص 145).
عملهاى معین اجتماعى عکسالعملهاى معین به دنبال خود دارد.
مردم مى توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند، به اینکه خویش و اعمال و رفتار خویش را نیک یا بد گردانند؛ یعنى سنتهاى حاکم بر سرنوشتها در حقیقت یک سلسله عکس العملها و واکنشها در برابر عملها و کنشهاست.قرآن کریم نکته فوق العاده آموزنده اى در مورد سنتهاى تاریخ یادآورى مى کند و آن اینکه مردم مى توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند، به اینکه خویش و اعمال و رفتار خویش را نیک یا بد گردانند؛ یعنى سنتهاى حاکم بر سرنوشتها در حقیقت یک سلسله عکس العملها و واکنشها در برابر عملها و کنشهاست. عملهاى معین اجتماعى عکس العملهاى معین به دنبال خود دارد. ازاینرو در عین آنکه تاریخ با یک سلسله نوامیس قطعى و لا یتخلّف اداره مى شود، نقش انسان و آزادى و اختیار او به هیچ وجه محو نمى گردد. قرآن آیات زیادى در این زمینه دارد؛ کافى است که براى نمونه آیه 11 از سوره مبارکه رعد را بیاوریم: "انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِانْفُسِهِمْ". خداوند وضع حاکم و مستولى بر قومى را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنچه در خلق و خوى و رفتار خود دارند تغییر دهند.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (قیام و انقلاب مهدى علیه السلام)، 1377ش، ج24، ص 410).
نظر مفسر بزرگ قرآن مرحوم علامه طباطبائی (ره) در مورد آیه:" إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ".
اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند، به دنبال آن نعمتهاى دنیا و آخرت بسویشان سرازیر شود، و مادامى که آن حالت در دلهاى ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد، و هر وقت که ایشان حال خود را تغییر دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض کند و نعمت را به نقمت مبدل سازد. خداوند چنین حکم رانده و حکمش را حتمى کرده که نعمتها و موهبتهایى که به انسان مى دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، که اگر آن حالات موافق با فطرتش جریان یافت آن نعمتها و موهبتها هم جریان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند، به دنبال آن نعمتهاى دنیا و آخرت بسویشان سرازیر شود، و مادامى که آن حالت در دلهاى ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد، و هر وقت که ایشان حال خود را تغییر دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض کند و نعمت را به نقمت مبدل سازد. ممکن هم هست که از آیه، عمومیت هم استفاده بشود یعنى نقمت را هم شامل شده چنین افاده کند که: میان تمامى حالات انسان و اوضاع خارجى- چه در جانب خیر و چه در جانب شر-، یک نوع تلازم است، پس اگر مردمى داراى ایمان و اطاعت و شکر باشند خداوند هم نعمتهاى ظاهرى و باطنیش را به ایشان ارزانى بدارد، و همین که ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر و فسق ورزیدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدل کند، و همین طور دچار نقمت باشند تا باز خود را تغییر دهند. همین که تغییر دادند و به اطاعت و شکر بازگشتند باز هم نقمتشان به نعمت مبدل شود.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج11، ص 423).
بیشتر بخوانید: داستان توبه برنای انصاری شراب خوار و پیامبر رحمت اسلام.
داستان توبه برنای انصاری شراب خوار و پیامبر رحمت اسلام.
از حضرت امام زین العابدین (ع) روایت کرده فرمود از گناهانى که باعث زوال و تغییر نعمتهاى خدا می شود یکى ظلم و ستم است بر مردم و دیگرى ترک عادات نیکو و خیرات است و یکى هم کفران نعمت و عدم شکر و سپاس الطاف حق می باشد و این آیه را شاهد آورده و تلاوت فرمودند.خداوند حال هیچکس را بر نگرداند تا او حال خود نگرداند یعنى تا خلایق بحال اطاعت و استقامت باشند خداى تعالى فضل و رحمت خود را از ایشان دریغ نفرماید ولى وقتى نافرمانى کنند و از اطاعت حق سرپیچى نمایند و برگردند، پروردگار نیز جاى آنها را برگرداند و نعمت خود را مبدل بنقمت گرداند. صحابه پیغمبر روایت کردند چون آیه تحریم خمر نازل شد رسول خدا زجر [نهی] می فرمود آنانرا که خمر می خوردند و هر کجا می دید امر می فرمود آن را بریزند. روزى در یکى از کوچه هاى مدینه تشریف می بردند برناى انصاری را مشاهده کرد ظرف خمرى بر سر گفته می رود چون او را بدید متغیر شد برنا ترسد و راه گریز نداشت در دل خود با خدا عهد کرد اگر این مرتبه پرده پوشى کند دیگر پیرامون این گناه نرود و مرتکب چنین عملى نشود آنگاه ترسان و لرزان از کنار پیغمبر خواست عبور کند سلام کرد آنحضرت جواب سلامش بداد فرمود برنا این ظرف چیست که همراه دارى؟ گفت ای رسول خدا سرکه است فرمود بروى دست من بریز، بادل خائف و دستى لرزان قدرى بروى دست مبارک پیغمبر اکرم (ص) ریخت سرکه صاف پاکیزه شده بود تعجب کرد و گفت اى پیغمبر گرامى به آن خدائی که ترا به حق فرستاده این ظرف خمر بود پیغمبر فرمود راست گفتى ولى مرا که مشاهده کردى چه در دل عهد نمودى؟ عرض کرد توبه نصوح کردم و گفتم پروردگارا اگر این مرتبه مرا رسوا نکنى دیگر مرتکب این عمل زشت نخواهم شد فرمود چون از راه صدق و درستى این گفتار را بزبان جارى کردى خدا خمر تو را به سرکه مبدل گردانید و آیه را تلاوت نمود. ابن بابویه در آیه إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ از حضرت امام زین العابدین (ع) روایت کرده فرمود از گناهانى که باعث زوال و تغییر نعمتهاى خدا می شود یکى ظلم و ستم است بر مردم و دیگرى ترک عادات نیکو و خیرات است و یکى هم کفران نعمت و عدم شکر و سپاس الطاف حق می باشد و این آیه را شاهد آورده و تلاوت فرمودند.( بروجردی، محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ایران، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، 1366ش، ج3، صص 392-394 با تلخیص).
روایتی از امام زین العابدین (ع) در مورد گناهانى که نعمتها را دگرگون مى کنند.
گناهانى که نعمتها را دگرگون مى کنند عبارتند: از ظلم به مردم و عادت خیر را از دست دادن و از کار خوب دست کشیدن و نعمتها را ناسپاسى کردن و شکر نکردن. از مولى زین العابدین على بن الحسین (ع) وارد شده است: آن حضرت فرمود، گناهانى که نعمتها را دگرگون مى کنند عبارتند: از ظلم به مردم و عادت خیر را از دست دادن و از کار خوب دست کشیدن و نعمتها را ناسپاسى کردن و شکر نکردن. خداى تعالى فرمود: "إِنَ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ" خداى تعالى آنچه را در مردم است دگرگون نمى کند مگر آن که خودشان را دگرگون کنند. و گناهانى که ندامت مى آورند عبارتند: از کشتن بی گناهى که خداى تعالى حرام کرده است. خداى تعالى در قصه قابیل هنگامى که برادرش را کشت و از دفن برادرش ناتوان شد فرمود: «فاصبح من الّنادمین» دیگر از گناهان: ترک صله رحم در صورتى که قدرت دارد و ترک نماز تا آنکه وقتش فوت شود، و ترک وصیت و ردّ مظالم و منع زکات تا به هنگامى که مرگ برسد و زبان بسته شود. و گناهانى که نعمتها را زایل مى کنند عصیان عارفها و علما و گردن کشى و تکبر بر مردم و مسخره و استهزا کردن ایشان است. و گناهانى که روزى را بر مى گرداند: اظهار فقر و بدون خواندن نماز عشا خوابیدن، و خوابیدن و نیاوردن نماز صبح و کوچک شمردن نعمتها و شکایت کردن از معبود عزّ و جل مى باشد.(ابن فهد حلی، نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز(ترجمه عدة الداعی)، 1381ش، ج1، ص 174).
منابع:
1- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم،1377ش.
3- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
4- بروجردی، محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ایران، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، 1366ش.
5- ابن فهد حلی، نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز(ترجمه عدة الداعی)، ایران، تهران، انتشارات کیا، چاپ اول، 1381ش.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}